اخبار و مصاحبه
شماره : 34169
۱۰:۳۹ ۱۳۹۲/۶/۲۱
اهداف بلندی که داریم رسالت سنگینی را بر دوش ما می گذارد

برخلاف انقلابهای دیگر که یا ضد استبداد داخلی بود مثل روسیه؛ و یا مقابل استبداد و سلطه بیگانه بود مثل هند. انقلاب ایران تنها انقلابی بود که در دو جبهه همزمان می جنگید هم با استبداد خارجی و هم با استبداد داخلی

دکتر علیرضا صدرا؛ استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران. وی دارای مقالات و کتب متعدد از جمله: فلسفه سیاسی، آسیب شناسی سیاسی و اجتماعی مهدویت(جهان در عصر غیبت و پیشاظهور کنونی)، کارایی و کارامدی و نیز نقش راهبردی دولت در نظریه سیاسی امام خمینی(ره). ( البته برخی در دست چاپ هستند)؛ فرآیند تاسیس فلسفه سیاسی در ایران و اسلام، نگرش فقهی سیاسی، مقایسه قانون اساسی قدیم و جدید جمهوری اسلامی ایران، علوم سیاسی ایرانی و اسلامی، فلسفه فقه سیاسی شیعه، فلسفه فقه سیاسی اهل سنت، مردم سالاری اسلامی در نظریه سیاسی روسو، مبانی هویت ایرانی اسلامی نوین، نهضت نرم افزاری، عدالت مهدوی، استراتژی انتظار، سیاست متعالی امام خمینی و ... می¬باشد.
سوال: لطفا تعریف خود را از مفهوم " وظیفه "  در بحث پیش رو بفرمایید؟
دکتر صدرا: وظیفه عبارت است از تکلیف ومسئولیت ها. این تعریف مبین نقش واصالت  حقوق متقابل مردم ودولت است. هم برای تاسیس نظام، حفظ نظام، تحکیم نظام ، تثبیت نظام و در نهایت توسعه نظام؛ برداشت درست از این تعریف ضروری است .
پس مردم هم نسبت به همدیگر و هم نسبت به دولت وظایفی دارند. در اینجا باید تاکید ابتدایی کنیم بر این مسئله کلی که معمولا وظایف و مسئولیت ها با حقوق و امتیازات رابطه متقابل و متساوی دارند؛ البته از حیث میزان. مثلا دولت مسئول سازماندهی و قانون گذاری است ومردم وظیفه پذیرش را دارند. این وظایف ولی همجنس نیستند. درعین حال که همجنس نیستند ولی هم سنگ هستند. به این معنی که هر یک در حوزه خاصی عمل می کنند انواع مختلف دارند ولی در نهایت متساوی و مکمل¬اند. برای ادای بهتر، هر یک از این وظایف باید در تعادل باشند؛ چرا که افراط و تفریط در هر مورد باعث آنارشی یا استبداد می¬شود؛ به این صورت که اگر حقوق مردم بیشتر از حد معمول باشد جامعه وارد حالت آنارشی می شود و اگر حقوق دولت از حالت تعادل خارج شود، استبداد ایجاد می شود. در اینجا باید گفت مراد از وظیفه ، کارکرد و کار ویژه موظف است؛ پس منظور از وظیفه دولت و مردم کارکرد و کارویژه این دو مورد است .
سوال: تعریف دولت را بفرمایید؟
دکتر صدرا: دولت یک فرا نهاد راهبردی است که نقش یک جلودار را بازی می¬کند. بزرگترین نقش و وظیفه-ی آن، وظیفه راهبری است، که سیاست¬گذاری و سیاست¬مداری جزو وظایفش است. تاکید بر متقابل بودن حق و تکلیف دولت و مردم است؛ که هر چه مردم حق دارند دولت تکلیف دارد و هر چه دولت حق دارد مردم تکلیف دارند.  
سوال: آقای دکتر لطفا  تعریفی از نقش دولت در نظام جمهوری اسلامی ایران  بفرمایید.
دکتر صدرا: نظام سیاسی در جمهوری اسلامی ایران مانند سایر نظام¬ها چه از لحاظ "نظریه" نظام جمهوری اسلامی و چه از لحاظ "پدیده نظام سیاسی " نظام جمهوری اسلامی ایران ، متکی به دو جنس نیرو است: اول نیروها و نهادهای مردمی؛ و دوم دولت به معنای عام آن و تمام نهادهای زیرمجموعه آن. در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران نقش دولت، نقش وظیفه¬ی راهبردی و راهبری است؛ مثل خلبان یک هواپیما و کاپیتان یک کشتی است، به طریق اولی وظیفه¬ی مردم و نقش آنها پیروی از دولت است. دولت در نظریه اسلامی و نگاه اسلامی نقشی که امام در شرع دارد را دارد، که راهنمایی ها را انجام می دهد. همان طور که گفته شد مثل کاپیتان یک کشتی و خلبان هواپیما که اهداف را تنظیم می کند؛ جهت¬گیری ها را تنظیم می کند و روشها و راههای دستیابی به اهداف مختلف را مشخص می کند. این اهداف ممکن است بسته به نوع امنیتی ، دفاعی ،  اقتصادی  و... باشند و مردم وظیفه مکمل دارند و مثل مسافران وسرنشینان هواپیما و کشتی هستند که پشتیبانی می کنند از ناخدا و کاپیتان که به نوبه خود برگزیده مردم هستند.
سوال: نوع نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران را توضیح دهد؟
نظام جمهوری اسلامی ایران یک نظام برآمده از یک انقلاب بی بدیل است. انقلابی که هم شعور و هم شور را توأمان در خود داشت. شعور به این دلیل که این انقلاب بر پایه محوریت علما و رهبران مذهبی بود. انقلاب یک عده چریک نظامی مسلح نبود و از مراکز علمی آغاز شد. شور به این دلیل  که مردم را به تظاهرات واداشته  بود تا حدی که رژیم جابجا شد. شعائر هم نشان از این شور و شعور خیزشی دارد: استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. استقلال بخاطر رهایی از سلطه و نفوذ بیگانه و وابستگی آزادی از استبداد داخلی وعقب افتادگی و جایگزینی نظام جمهوری اسلامی.
برخلاف انقلابهای دیگر که یا ضد استبداد داخلی بود مثل روسیه؛ و یا مقابل استبداد و سلطه بیگانه بود مثل هند. انقلاب ایران تنها انقلابی بود که در دو جبهه همزمان می جنگید هم با استبداد خارجی و هم با استبداد داخلی؛ و نکته خاص انقلاب ایران این است که همه اقشار مردم را در بر می گیرد. این موضوع چیزی است که در سایر انقلابات به هیچ وجه سابقه ندارد و در سایر انقلابات فقط طیف خاصی از مردم درگیر می¬شدند. در مورد انقلاب ایران بسیاری از تحلیل گران واژه فراتحلیل را بکار برده¬اند چرا که هیچ یک از تئوری های  موجود قادر به تحلیل آن نیستند.  و قادر به توضیح نظریه نوین مردم سالاری دینی نیستند، چرا که هم اسلامیت جمهوریت را نشان می دهد و هم جمهوریت اسلامیت را به نمایش می دهد. در حقیقت جمهوری اسلامی را می توان به جمهوری ولایی اسلامی تعبیر کرد، که ترکیبی از رهبر و مردم را در متنی به نام اسلام ترکیب کرد که ترکیبی بسیار بدیع است. این ترکیب تا به حال مراحلی را پشت سر گذارده است و موفقیتهای چشمگیری را هم داشته است.
اگر بخواهیم صحبت از این وظایف کنیم حتما باید این مقتضیات را هم در نظر بگیریم؛ چرا که بدون تعریف از این مفاهیم ما نمی¬توانیم صحبت از وظایف متقابل مردم ومسئولین بکنیم. با در نظر گرفتن جریان سیر نظام اسلامی می بینیم که این نظام ابتدا دوره یک دهه¬ای تثبیت و دفاع مقدس را پشت سر گذارده و یک دروه یک دوره یک دهه ای توسعه زیربنایی و سازندگی را طی کرده و الان چشم اندازی در پیش رو دارد که «آینده توسعه متعالی» معنای تمام نمای این چشم انداز است، که تحت عنوان " الگوی اسلامی ایرانی توسعه " می¬توان از آن ذکر کرد. یعنی قبول مدلی از توسعه که توسعه اقتصادی را همراه با سعادت اخروی قبول می کند که بعدا به توضیح بیشتر این مفهوم می پردازم ولی پیش از آن مقایسه ای بین سایر نگرشها  به مقوله اقتصاد می کنیم . در یک سر طیف نگرش بودیسم را داریم که تأکید می¬کند بر رهبانیت یعنی گذشتن از هرچه رنگ و بوی مادی  دارد؛ رد توسعه اقتصادی و ترویج ریاضت؛ و سر دیگر طیف ما نگرش مدرنیستی را داریم که تاکید اصلی آنها بر توسعه صرف مادی است؛ این دیدگاه صرف توسعه اقتصادی را لازم و کافی می¬داند . و در نهایت در میان این دو سر طیف ما ارائه کننده مدل توسعه متعالی هستیم؛ مدلی که هم مسائل اقتصادی را در نظر می گیرد و هم به مسائل معنوی نگاهی ویژه دارد و درآمیزنده هردوی این مولفه¬هاست. در این مدل توسعه اقتصادی لازم هست ولی کافی نیست؛ بلکه توسعه اقتصادی ابزاری در خدمت سعادت اخروی است و کفایت منوط می شود به درنظر داشتن حقایق ماهوی .
در اینجاست که وظایف، باز خوانی و مهندسی می شود و نقطه گسست از تمام نظریات موجود همین جاست و وظایف این جا شکل می¬گیرند و خاص بودن آنها هم اینجا نمود پیدا می¬کند که باید توسعه اقتصادی در خدمت توسعه سیاسی و در نهایت در خدمت تعالی معنوی قرار گیرد. در اینجا ما مسائلی مانند سند چشم انداز 1404 را در پیش رو داریم که تعیین کننده نوع و میزان وظایف است؛ هم وظایف مردم و هم مسئولان . در این مسیر نکته اصلی در این است که همکاری مردم و مسئولان باید در راستای از بین بردن چالشهای موجود در راه توسعه متعالی باشد که بزرگترین این چالشها کارآمدی است. کارآمدی باید تا حد امکان بالا برود. در همه زمینه ها چه علمی چه عملی ارتقاء این کار آمدی از وظایف اصلی همگان است. در این راستا  واژه کلکم راع و کلکم مسئول معنا پیدا می کند. همه مسئولند و وظایفشان را باید به بهترین نحو انجام دهند. 
سوال: لطفا مثالی تاریخی در رابطه همکاری دولت ومردم در زمینه ارتقاء کارآمدی بزنید؟
دکتر صدرا: بهترین مثال در این رابطه زمان دفاع مقدس بود که همه درآن زمان وظیفه دفاع داشتند. ولی الان با عوض شدن شرایط این وظایف هم عوض شده، ولی اصل وظیفه هنوز باقی مانده و می توان وظیفه همه مردم را ایمان و عمل صالح دانست؛ یعنی ایمان به کمک خداوند، هدف خود ، توانایی ها ، ایمان به جبران ضعفها ، اینکه کسی دیگری مشکلات آنها را حل نمی کند وآنها باید روی پای خودشان بایستند. این داشتن ایمان تا بحال هم بوده و با تکیه به همین ایمان هم بوده که با تمام کارشکنی های دشمنان در مراحل تاسیس، تثبیت، سازندگی، و دوران حاضر نتوانستند به کشورمان ضرری بزنند، ولی امروز نیاز به درجه عالی¬تری از ایمان داریم چرا که هدف بزرگتری در پیش رو  داریم .
بر اساس همین دیدگاه عمل صالح در همه ارکان ضرورت می یابند؛ چه در سطح مردم چه در سطح مسئولین، چرا که الان وظیفه ها وارد مرحله نرم شده که ظریف¬تر و پیچیده¬تر از حالت قبلی است. به تعبیر قرآنی از مرحله جهاد اصغر وارد مرحله جهاد اکبر شده ایم. جهاد اکبر یعنی خود سازی ملی؛ هرچند جهاد اصغر، حیاتی بوده و تعیین کننده وجود ما بود، ولی جهاد اصغر سرنوشت ساز وسرشت ساز است. پس هم خود مردم باید کارایی خود را بالا ببرند وهم این که اگر نقصی در بین مسئولان مشاهده کردند آن نقص ها را از طریق انتخابات جبران کنند.
این راه برای مردم باز است چرا که در نطام جمهوری اسلامی، تمام مسئولان منتخب مردم هستند. و اگر نقصی بود هم قابل اصلاح است. البته این به این معنا نیست که کارآمدی ما فعلا پایین است، ما نسبت به بسیاری از کشورهایی که مشکلات ما را نداشتند عقب نیستیم، ولی اهداف بلندی که داریم رسالت سنگینی را به دوش ما می¬گذارد. مثلا چین و مالزی فقط از لحاظ اقتصادی توسعه می یابند ولی ما در هر دو حوزه در حال توسعه هستیم. دولت باید مردم را باور کند که هر جا که مردم بودند ما موفق بودیم و مردم هم باید به دولت اعتماد کنند. ما حتی جنگمان را هم با جمهوری اداره کردیم؛ یعنی در جنگ هم انتخابات متوقف نشد. دولت باید هم مردم مداری را و هم مردم داری را قبول کند. مردم مداری یعنی اداره ی کشور بر طبق مدار مردم و مردم داری یعنی رضایتمندی ، صلاح و رفاه مردم اصل باشد. هر دوی این اصول باید رعایت شوند خیلی ها هر دوی اینها را ندارند و فقط یکی از آنها را دارند و این بزرگترین وظیفه دولت و مسئولان است. بزرگترین وظیفه¬ی مردم هم دولت گرایی است یعنی دولت به معنی حاکمیت را حمایت و پشتیبانی کنند. تا وظایفشان را انجام دهند. وظیفه ی نیروها و دانشگاهها و نهادهای علمی ما همین است که این تعریف جمهوریت را بر اساس اسلامیت و اسلامیت بر مبنای جمهوریت تبیین کند. وظیفه¬ی نهادهای اجرایی همان پیاده کردن این اهداف است. در این مدل هرکس به اندازه¬ی وظیفه¬ی خاص خود وظیفه دارد که در نهایت به آن توسعه ی متعالی برسند. مهمترین چالش هم همانطور که قبلا ذکر شد افزایش کارایی است، که این افزایش کارایی الان وارد مرحله ای جدید شده و الآن در این مرحله نرم افزاری سیاستهای ما دچار مشکل است، نه زیر بناها؛ مثلا سیاستهای کشاورزی مشکل دارد نه زیر بناهای آن. الان بحث اصلی در حوزه این سیاستهاست که هر کس به اندازه¬ی خود باید در این حوزه عمل کند تا آن سیاستها با هم هماهنگ شود تا موجب توسعه متعالی شوند؛ چرا که همه سیاستها در حال اعمال هستند ولی هر یک به دید متفاوتی به این هدف توجه می کنند و مسئله به فیل مولوی شبیه شد و دید کلی از آن قابل برداشت نیست. این دید کلی باید اعمال شود. باید ریشه بسیاری از اختلافات که پایه در ناهماهنگی دارد را با اعمال صحیح سیاست ها از بین برد. در حالی که غرب بحران دارد ما ناهماهنگی داریم و این موجب نوسان می شود. البته در اینجا باید خاطر نشان کرد در ایجاد این هماهنگی ها بسیاری از اصناف و نهادهای مردمی نقش راهبردی دارند، ولی دولت اعمال کننده این نقش راهبردی است.
بزرگترین جایی که همسویی مردم و دولت از همکاری تا پیوستگی مشهود بود نمونه دفاع مقدس بود که آن مدل برای توسعه متعالی هم قابل استفاده بود. همانطور که حضرت امام فرمودند اگر مردم نروند جنگ، سپاه و ارتش به تنهایی کاری نمیتوانند بکنند؛ و اگر مردم همینطوری بروند جبهه، هرج ومرج می شود. راه حل مردم به جبهه بروند ولی زیر نظر این ارگانهای دفاعی، آموزش، ساماندهی و عمل کنند. رمز پیروزی در دفاع مقدس هم همین بود. در این مورد هم این مساله قابل بهره برداری است؛ دولت باید با آموزشهای عملی و پرورشهای نظری ظرفیت های مردمی را تبدیل به سرمایه انسانی کند؛ یعنی به مردم در جهت افزایش کارایی، خدماتی در سطح آموزشی ارائه کند. باید بعد از این مرحله سازماندهی مردم را به عهده دولت گذارد و این بزرگترین درخواست مردم هم هست؛ یعنی الان در روستاهای ما هم بزرگترین درخواست مردم آموزش و اشتغال است. در اهمیت این مساله باید به گفته های امام خمینی اشاره کرد که فرمودند بعد از جنگ نباید به مردم گفت بروید خانه هایتان؛ بلکه باید آنها را در این مسیر مشارکت داد. در حقیقت دولت مستاجر است و مردم صاحب خانه هستند.
سومین هدف دولت اداره¬ی عمومی کشور است. در اینجا همان مثال خلبان و سرنشینان را باید دوباره تکرار کرد. مردم وظیفه دارند شرایط را برای پرواز آماده کنند، قوانین داخلی هواپیما را رعایت کنند، آرامش را حفظ کنند و خلبان هم وظیفه بلند کردن هواپیما و حفظ جان آنان را دارد. 
مثال دیگر مثلا اگر برنامه های اقتصادی دولت با همراهی مردم همراه نشود طبعا موفقیت وعملکرد خوبی ندارد پس اولا دولتها وظیفه دارند که این طرحها را برای منافع بلند مدت مردم حفظ کنند و انجام دهند و مردم هم در این راه با دولت همکاری کنند.اگر این همکاری باشد این همکاری موفق می شود و در نهایت به نفع همه است ولی اگر نباشد این برنامه مطمئنا شکست میخورد ولو اینکه همه جور تمهیداتی در نظر گرفته شده باشد. زمان جنگ نمونه ای خوب از این است، چون مردم ومسئولان همه با هم بودند با وجود اینکه تمام دنیا با ما وارد جنگ شد ولی ما پیروز شدیم.
سوال: به نظر شما چه طرحهایی الان نیاز به همراهی دولت ومردم دارند؟ 
دکتر صدرا: طرحهای مهم در این حوزه، اجرایی کردن اصل 44-43 ، این مساله تعدیل اقتصادی نیست بلکه بیشتر به حوزه سیاسی مربوط است. نقش اقتصادی دولت را از حالت کنترل تبدیل به نقش حاکمیت کنیم تا دولت عملکرد مفیدتری داشته باشد. یک انقلاب اقتصادی و سیاسی است و دولت را از زیر دست به مدیر تبدیل کنیم.
هدفمندی یارانه ها؛ کشورها با در آمد کنترل میشوند و نه با داراییهایشان و این بدترین حالت اقتصاد است که با دارایی اداره میشوند، و این طرح هم در این مسیر است. در این قسمت همکاری مردم و دولت بسیار مهم است در غیر این صورت این طرح بزرگ اجرا نمیشود و اعتماد مردم در این مسیر کلیدی است.
سوال: لطفا یک نمونه از این همکاری های موفق را نام ببرید؟
دکتر صدرا: یک نمونه از این همکاریها موفقیت شورای شهر است، که علی رغم دغدغه های موجود عملکرد مناسبی داشته و نشان از اهمیت این موضوع داشت که سپردن امور به مردم و اعتماد به آنها موجب عملکرد مناسب است.
سوال: نمونه ای از قدرت نرم ایران را که تا بحال  ناشی از همکاری مردم ومسئولان بوده ذکر کنید؟
دکتر صدرا: حصر آبادان؛ آبادا 270 درجه در تصرف عراق بود و90 درجه اش مال ما بود. امام فرمودند حصر آبادان باید شکسته شود. همه آماده می شدند تا حصر را بشکنند؛ در حالی که همه می دانستند باید شکسته شود و آماده بودند تا ممانعت کنند ولی در نهایت حصرشکسته شد. در این مورد قدرت نرم ما کاملا مشهود بود چرا که اگر حالت عادی بود نباید شکسته میشد. ولی قدرت مردم ایران آن را شکست. این ناشی از اسلام بود، و الان این تبدیل به یک الگو شد در ترکیه و سایر کشورهای اطراف میتوانیم این موضوع را ببینیم و هر جا که به مردم آزادی داده میشود این مدل را پی  می گیرند؛ در این فضا ما باید زود رنجی¬مان را کم کنیم. مصرف مان را پایین بیاریم و... .
سوال: درپایان اگر نکته ای هست که مایل به بیان آن هستید بفرمایید.
دکتر صدرا: مایلم درباره همکاری مردم و مسئولین درجنگ نرم اشاره ای کنم. در این زمینه مردم ومسئولین میتوانند جنگ نرم دشمن را با تعامل و تدبیر به فرصت تبدیل کنند؛ مثل جنگ تحمیلی که تحریمها موجب خودکفایی شد این جنگ هم قابلیت تبدیل شدن به یک فرصت را دارد.

©2023 . All Rights Reserved